مدیریت پروژه

در این وبلاگ مفاهیم و کاربردهای مدیریت پروژه و حوزه های مرتبط با آن مورد بحث قرار می گیرد

مدیریت پروژه

در این وبلاگ مفاهیم و کاربردهای مدیریت پروژه و حوزه های مرتبط با آن مورد بحث قرار می گیرد

SRM

مدیریت روابط تامین کنندگان SRM به عنوان فعالیت هایی تجاری که جهت ثبت و فهم تعامل با تامین کنندگان مختلف در سود آوری بنگاه اقتصادی لازم است، تعریف شده است. SRM وظیفه کاهش هزینه های تامین کالا و خدمات و مدیریت روابط با تامین کننده آن ها و مهم تر از همه، بالا بردن سود را داراست. و این در عین حالی است که سازمان با مسایل مختلف داخلی همچون مسایل فرهنگی و رشد تکنولوژیکی دست به گریبان است.

SRM تنها یک جعبه ابزار نیست. SRM یک نگرش و نوع نگاه مدیریتی است که به اهداف و رویکردهای اصلی سازمان و مدیران آن ها کاملاً مربوط می گردد. اینکه سازمان و مدیران ارشد آن ها چه رویکردی به مشتریان، بازار و تامین کنندگان خود دارند و آینده خود را چگونه ترسیم می کنند و نقش هر یک از این عوامل را در ساخت حرکتی سازمان چگونه می بینند.

مفاهیم مدیریت دانش (۳)

انواع دانش :

۱- دانش صریح یا کانونی ( Explicit/Focal Knowledge ): دانشی است که ضبط می شود ، ذخیره می گردد و انتقال می یابد .

۲- دانش ضمنی یا درونی ( Tacit/Implicit Knowledge ): دانشی است که یاد گرفته می شود ، یاد داده می شود و انتقال می یابد .

مدیریت دانش :شیوه ی شناسایی ، در اختیار گرفتن ، سازماندهی و پردازش اطلاعات جهت خلق دانش می باشد که پس از آن توزیع می شود و در اختیار دیگران قرار می گیرد تا برای خلق دانش بیشتر بکار گرفته شود .

فرآیند دانش :

۱- در اختیار گیری ( مستند سازی )

۲- ذخیره سازی ( بانک اطلاعات داده )

۳- پردازش و انتقال ( تبدیل داده ی خام به اطلاعات و دانش سازمانی )

۴- انتقال و اشتراک

۴-۱- فعال ( برنامه های آموزشی ،‌کارآموزی ،‌فرآیندها و ... )

۴-۲- منفعل ( ذخیره سازی در یک مخزن جهت استفاده ی کاربران )

نوناکا و تاکه اوچی (۱۹۹۵) چهار مرحله ی تبدیل دانش را به صورت زیر بیان می کنند :

۱- جامعه پذیری ( Socialization ): تبدیل دانش ضمنی به ضمنی از طریق مشارکت در تجربیات و تقلید و تمرینات . این نوع فعالیت از طریق تعلیم استاد-شاگردی ، شرکت در کنفرانس ها و سمینار ها ، یا به سادگی در خلال تعامل بین کارکنان در زمان های استراحت حاصل می شود .

۲- بیرونی سازی ( Extranalization ): تبدیل دانش ضمنی به دانش صریح می باشد که معمولا از طریق بیان و اظهار دانش ضمنی و تبدیل آن به صورت صریح صورت می گیرد ، مثل یک گزارش یا مستندسازی

۳- انتشارسازی ( Dissemination ): تبدیل دانش صریح به دانش صریح توسط دارندگان آن دانش که آن را با هم سهیم می شوند ، می باشد . انتشار سازی روش اصلی است که از طریق آن دانش می تواند در تمام سازمان بکار گرفته شود .

۴- درونی سازی ( Internalization ): تبدیل دانش صریح به ضمنی که کارکنان را قادر می سازد دانش را در پاسخ و رفتار خود بگونه ای ادغام کنند که در مواجهه با موقعیت یا مشکلی که کاربرد دانش لازم است بتوانند آن را بکار ببرند .

REFERENCE : Knowledge Management - Succeeding in the Information_Based Global Economy - Author: Allan Radding 

تعاریف پروژه و مدیریت بر مبنای پروژه و ویژگی‌های آن

در این مطلب، رویکرد نوین «مدیریت بر مبنای پروژه» در مدیریت سازمان ارائه می شود که در آن، مدیر برای اداره بهتر سازمان، فعالیت‌ها را به صورت پروژه تعریف کرده و بر انجام آنها نظارت می‌کند. علاوه‌بر این، امروزه بسیاری از سازمان‌ها، اهداف سازمان را به صورت پروژه‌های چند ماهه یا چند ساله تعریف کرده و میزان دستیابی به این اهداف را مورد ارزیابی قرار می‌دهند. این رویکرد نوین، مدیریت بر مبنای پروژه (MBP) نامیده می‌شود. برای بیان فرهنگ و ساختار و همچنین مزایا و معایب این رویکرد، می‌بایستی ابتدا پروژه و ویژگی‌ها و همچنین مراحل آن را بشناسیم. پروژه، معمولاً به صورت مجموعه‌ای از فعالیت‌ها که برای دستیابی به منظور یا هدف خاصی صورت می‌گیرد، تعریف می‌شود. (شیرمحمدی، 1381) از دید ترنر پروژه تلاش یا فعالیتی است که در آن انسان یا منابع مادی یا مالی به گونه خلاقانه ای سازماندهی می شوند تا محدوده کاری مشخص و منحصر به فردی را انجام دهند. کاری با مشخصات داده شده و محدودیت های زمانی و مالی، تا به تغییرات مطلوب که از قبل به صورت کیفی و کمی مشخص شده است برسیم. (Turner, 1999) به بیانی دیگر پروژه تلاشی که در آن منابع (مالی، مادی، انسانی و...) برای رسیدن به تغییری سودمند به صورت جدیدی سازماندهی میشوند تا محدوده یکتاییاز محصول با مشخصات معین و در یک محدوده زمانی و هزینه معین برای رسیدن به تغییری مطلوب که اهداف آن به صورت کیفیوکمی مشخص شده است بدست آید. تعریف استاندارد PMBOK عبارت است از اینکه: پروژه فعالیتی موقت است که برای تولید یک محصول یا ارائه یک خدمت منحصر بفرد به کار می‌رود. بر طبق این تعریف، پروژه دارای این ویژگی‌هاست:

1. موقتی بودن: به این معنا که وقتی پروژه‌ای تعریف می‌شود، می‌بایستی زمان شروع و اتمام آن کاملاً مشخص باشد.

2. محصول و خدمات منحصر بفرد: یعنی پروژه‌ها از نظر محصول یا محیط منحصر به فرد بوده و اگر پروژه‌ای پس از اتمام، به صورت مداوم در سازمان اجرا شود، به آن عملیات گفته می‌شود.

سازمان PMI، در PMBOK مدیریت پروژه را به صورت به‌کارگیری دانش مهارت، ابزار و تکنیک‌ها برای طرح‌ریزی و انجام فعالیت‌ها مطابق با نیازها و انتظارات ذینفعان تعریف می‌کند. ذینفعان کسانی هستند که به صورت فعال در پروژه حضور داشته و یا علائق و سلایق آنها ممکن است به صورت مثبت یا منفی در نتایج اجرای پروژه و تکمیل آن اثر بگذارد. مدیریت پروژه هنر و علمی است که چشم انداز Vision را به واقعیت reality تبدیل می کند. . (Turner, 1999) همچنین، استاندارد مجموعه دانش مدیریت پروژه PMBOK بیان می‌کند که برای مدیریت مؤثر پروژه، علاوه‌بر ابزار و تکنیک‌ها، ساختار تجزیه کار، آنالیز مسیر بحرانی و به‌کارگیری دانش و مهارت آن، به 5 کاردانی و خبرگی نیازمند است:

1. مجموعه دانش مدیریت پروژه

2. به‌کارگیری دانش، استانداردها و قوانین

3. فهم محیط پروژه

4. دانش و مهارت‌های عمومی مدیریت

5. مهارت‌های بین فردی (ارتباط با افراد)

ترنر، هفت ویژگی لازم برای مدیران موفق پروژه را بر می‌شمارد:

1. توانایی حل مسئله

2. نتیجه محور بودن

3. با انرژی، مبتکر و خلاق بودن

4. اعتماد به نفس

5. داشتن چشم‌انداز

6. ارتباطات

7. توانایی مذاکره . (Turner, 1999)

فرآیندهای اصلی (ماکرو) مدیریت زنجیره تامین

همه فرآیندهای زنجیره تامین در سازمان می تواند به سه دسته فرآیند اصلی (ماکرو) تقسیم شود. این فرآیندهای اصلی جریان اطلاعات، محصول و سرمایه را که برای دریافت، تولید و انجام خواست مشتری نیاز است را مدیریت می کند.

  • مدیریت روابط با مشتری Costumer Relationship Management (CRM) : تمامی فرآیندهایی که به تعاملات و ارتباطات بین سازمان کانونی و مشتریانش تمرکز دارد. به این فرآیندها زنجیره تامین پایین دست نیز اطلاق می شود.
  • مدیریت زنجیره تامین داخلی Internal Supply Chain Management (ISCM) : تمامی فرآیندهایی که در درون سازمان صورت می گیرد.
  • مدیریت روابط تامین کنندگان Supplier Relationship Management (SRM) : تمامی فرآیندهایی که به تعاملات و ارتباطات بین سازمان کانونی و تامین کنندگانش تمرکز دارد. به این فرآیندها زنجیره تامین بالا دست نیز اطلاق می شود.

 

باید توجه داشت که هدف هر سه فرآیند، انجام خدمت به همان مشتری و انجام یک هدف است. بنابراین برای اینکه زنجیره تامین به موفقیت برسد بایستی هر سه فرآیند به خوبی یکپارچه گردند. ساختار سازمانی شرکت ها، تاثیر بسیار زیادی در موفقیت یا شکست تلاش های یکپارچه کردن این سه فرآیند دارد. در بسیاری از سازمان ها و شرکت ها، بازاریابی Marketing در نقش CRM ظاهر می شود. تولید Manufacturing کار ISCM را انجام می دهد. و خرید Purchasing به عنوان SRM مطرح می شود. این در حالی است که این بخش ها در کمترین حد ارتباط با یکدیگر قرار دارند. در این شرکت ها گاه پیش می آید که بازاریابی و تولید هرکدام یش بینی های خود را داشته باشند و بر مبنای آن برنامه ریزی کنند و این برنامه ها در تضاد با هم باشند. عدم یکپارچگی به شدت به توانایی زنجیره تامین در تامین کالا و خدمات به صورت موثر، ضربه می زند و نهایتاً منجر به نارضایتی مشتری و صرف هزینه های بیشتر می شود. (Chopra, Meindl; 1999)

 

تامین کنندگان

سازمان

مشتری

 

SRM

ISCM

CRM

                                                

فرایندهای مدیریت زنجیره تامین

مدیریت زنجیره تامین دارای سه فرایند عمده است که عبارت‌اند از :

1- مدیریت اطلاعات

2- مدیریت لجستیک

3- مدیریت روابط

 

1- مدیریت اطلاعات : امروزه نقش، اهمیت و جایگاه اطلاعات برای همگان بدیهی است. گردش مناسب و انتقال صحیح اطلاعات باعث می‌شود تا فرایندها موثرتر و کاراتر گشته و مدیریت آنها آسان‌تر گردد. در بحث زنجیره تامین -همانگونه که گفته شد- اهمیت موضوع هماهنگی در فعالیتها بسیار حائز اهمیت است. این نکته در بحث مدیریت اطلاعات در زنجیره، مدیریت سیستمهای اطلاعاتی و انتقال اطلاعات نیز صحت دارد. مدیریت اطلاعات هماهنگ و مناسب میان شرکا باعث خواهد شد تا تاثیرات فزاینده‌ای در سرعت، دقت، کیفیت و جنبه‌های دیگر وجود داشته باشد. مدیریت صحیح اطلاعات موجب هماهنگی بیشتر در زنجیره خواهد شد. به طور کلی در زنجیره تامین، مدیریت اطلاعات در بخش‌های مختلفی تاثیرگذار خواهد بود که برخی از آنهاعبارت‌اند از :

مدیریت لجستیک (انتقال، جابجایی، پردازش و دسترسی به اطلاعات لجستیکی برای یکپارچه‌سازی فرایندهای حمل‌ونقل، سفارش‌دهی و ساخت، تغییرات سفارش، زمان‌بندی تولید، برنامه‌های لجستیک و عملیات انبارداری) ؛ تبادل و پردازش داده‌ها میان شرکا (مانند تبادل و پردازش اطلاعات فنی، سفارشات و...) ؛ جمع‌آوری و پردازش اطلاعات برای تحلیل فرایند منبع‌یابی و ارزیابی، انتخاب و توسعه تامین‌کنندگان ؛ جمع‌آوری و پردازش اطلاعات عرضه و تقاضا و... برای پیش‌بینی روند بازار و شرایط آینده عرضه و تقاضا ؛ ایجاد و بهبود روابط بین شرکا.

چنانچه پیداست، مدیریت اطلاعات و مجموعه سیستمهای اطلاعاتی زنجیره تامین می‌تواند بر روی بسیاری از تصمیم‌گیری‌های داخلی بخش‌های مختلف زنجیره تامین موثر باشد که این موضوع حاکی از اهمیت بالای این مولفه در مدیریت زنجیره تامین است.

 

2- مدیریت لجستیک : در تحلیل سیستمهای تولیدی (مانند صنعت خودرو)، موضوع لجستیک بخش فیزیکی زنجیره تامین را دربر می گیرد. این بخش که کلیه فعالیتهای فیزیکی از مرحله تهیه ماده خام تا محصول نهایی شامل فعالیتهای حمل‌ونقل، انبارداری، زمان‌بندی تولید و... را شامل می‌شود، بخش نسبتا بزرگی از فعالیتهای زنجیره تامین را به خود اختصاص می‌دهد. در واقع محدوده لجستیک تنها جریان مواد و کالا نبوده بلکه محور فعالیتهای زنجیره تامین است که روابط و اطلاعات، ابزارهای پشتیبان آن برای بهبود در فعالیت‌ها هستند.

 

3- مدیریت روابط : فاکتوری که ما را به سمت فرجام بحث راهنمایی می‌کند و شاید مهم‌ترین بخش مدیریت زنجیره تامین به خاطر ساخت و فرم آن باشد، مدیریت روابط در زنجیره تامین است. مدیریت روابط تاثیر شگرفی بر همه زمینه‌های زنجیره تامین و همچنین سطح عملکرد آن دارد. در بسیاری از موارد، سیستمهای اطلاعاتی و تکنولوژی موردنیاز برای فعالیتهای مدیریت زنجیره تامین به سهولت در دسترس بوده و می‌توانند دریک دوره زمانی نسبتا کوتاه تکمیل و به کار گمارده شوند. اما بسیاری از شکست‌های آغازین در زنجیره تامین، معلول انتقال ضعیف انتظارات و توقعات و نتیجه رفتارهایی است که بین طرفین درگیر در زنجیره به وقوع می‌پیوندد. علاوه بر این، مهم‌ترین فاکتور برای مدیریت موفق زنجیره تامین، ارتباط مطمئن میان شرکا در زنجیره است، به گونه‌ایکه شرکا اعتماد متقابل به قابلیت‌ها و عملیات یکدیگر داشته باشند. کوتاه سخن این که درتوسعه هر زنجیره تامین یکپارچه، توسعه اطمینان و اعتماد در میان شرکا و طرح قابلیت اطمینان برای آنها از عناصر بحرانی و مهم برای نیل به موفقیت است.

مفاهیم مدیریت دانش ( ۲ )

مدیران باید بتوانند دانش سازمانی را به موفقیت های کسب و کار تبدیل نمایند و با بکارگیری آنها مزیت رقابتی ، رشد پایدار و افزایش منافع را ایجاد کنند .

مدیران جهت برآورده ساختن این خواسته ها از فناوری اطلاعات ابزاری می خواهند که بتواند اطلاعات و داده ها را در اختیار گرفته ،‌ جمع آوری ،‌ سازماندهی ،‌ پالایش و توزیع نماید .

مدیران بر ابزارهای فناوری اطلاعات تکیه می کنند زیرا آنها را قادر می سازد داده ها را به اطلاعات و سپس آن را به دانش تبدیل کنند . اساسا مدیران بخاطر ابزارها ،‌داده ها و فرآیند مدیریت دانش به فناوری اطلاعات وابسته اند .

فراوانی اطلاعات الزاما به دانش زیاد تبدیل نمی شود ، بلکه بالعکس به اغتشاش می انجامد . برای تبدیل اطلاعات به دانش علاوه بر ارتباطات باید ساز و کار تعریف شده ای برای تفسیر و بستر آن استقرار یابد .

REFERENCE : Knowledge Management - Succeeding in the Information_Based Global Economy - Author: Allan Radding 

 

مفاهیم مدیریت دانش

بررسی موضوع مدیریت دانش برای اولین بار با گزارش سالیانه ۱۹۹۴ شرکت سوئدی پیشرو در خدمات مالی به نام اسکاندیا آغاز شد که شامل تلاشهای اولیه جهت فراهم آوردن یک روش شناسی برای ارزیابی کمی سرمایه ی فکری و ارزش دانش این شرکت بود .

دانش ( دانش سازمانی ) دارایی با ارزشی است که مثل سایر دارایی ها به مدیریت ،‌ رشد و بهره برداری نیازمند است .

پیتر دراکر در کتاب خود تحت عنوان جامعه ی پسا سرمایه داری این مفهوم از دانش سازمانی را مورد تایید قرار می دهد : " مهمترین منبع اقتصادی یعنی ابزارهای تولید ،‌ دیگر سرمایه یا منابع طبیعی و یا نیروی کار نیستند بلکه این منبع اقتصادی بنیادی ، دانش است و خواهد بود . "

بسیاری از مدیران شرکت ها اکنون معتقدند که دانش - بخصوص دانش مبتنی بر اطلاعات - می تواند اسلحه ای بسیار قدرتمند و راهبردی در کسب و کار به شمار رود . این دانش یک دارایی سازمانی است که سازمانها را قادر می سازد به مزیتهای رقابتی مهم و معناداری دست یابند . خرد سازمانی اصطلاح دیگری برای داراییهای دانش سازمانی است . ( ادامه دارد ...)

REFERENCE : Knowledge Management - Succeeding in the Information_Based Global Economy - Author: Allan Radding 

 

 

تکنیک های ارزیابی پروژه ها

تکنیک های ارزیابی و کنترل پروژه های استراتژیک به دو دسته ی سنتی و روزآمد تقسیم می شوند .

۱- تکنیک های سنتی :

۱-۱- پیش بینی های مالی و حسابداری مانند IRR,PP,ROI,NPV و ...

۱-۲- آنالیز حساسیت Sensitivity Analysis

۱-۳- تکنیک هایی که عدم اطمینان را لحاظ می کنند مانند تحلیل درخت تصمیم ، تحلیل ریسک ، پیش بینی ، تحلیل سناریو و ...

۱-۴- تکنیک هایی که با برخی درجات پیچیدگیهای ریاضی سر و کار دارند مانند بهینه سازی ، نسبت سرمایه و نیروی انسانی ، مدیریت هزینه ، اندازه گیری برنامه ی زمانی و پیشرفت و ...

۲- تکنیک های روزآمد :

۲-۱- گزینه های واقعی Real Options

۲-۲- تئوری بازی Game Theory

۲-۳- ارزش افزوده ی اقتصادی Economic Value Added

۲-۴- کارت امتیازی متوازن Balanced Score Card

۲-۵- سرمایه ی فکری Intellectual Capital

REFERENCE : Exploring Decision Support and Strategic Project Management

مدیریت پروژه ی استراتژیک

مدیریت پروژه ی استراتژیک شامل دو مرحله ی اصلی زیر می باشد :

۱- ارزیابی evaluation

۲- کنترل control

ارزیابی شامل چارچوب دادن ،‌ برنامه ریزی و ارزش گذاری یک پروژه ی استراتژیک می باشد که پس از واگذاری پروژه خاتمه می یابد .

کنترل شامل مدیریت ، بازنگری و طراحی مجدد یک پروژه ی استراتژیک در طول پروژه تا پایان می باشد .

تکنیک های کاربردی برای مدیریت پروژه ی استراتژیک شامل تکنیک های ارزیابی و تکنیک های کنترل می باشد .

تکنیک یک مفهوم عمومی است که شامل مدلها و روشهاست . تکنیک ها توسط تصمیم گیران برای مدیریت پروژه های انفرادی یا سبد پروژه ها جهت کمک به آنها برای مواجهه با پیچیدگیهای فرآیند پروژه بکار گرفته می شوند .

در چارچوب دانش سازمانی ، تکنیک ها به عنوان دانش صریح فردی تعریف می شوند .

REFERENCE : Exploring Decision Support and Strategic Project Management

قانون پارکینسون (Parkinson)

قانون پارکینسون (Parkinson):

 

 کار طوری گسترش‌می‌یابد که زمان ‌داده ‌شده را پرکند. قانون پارکینسون نظریه‌ی جالبی درباره‌ی زمان‌دهی فعالیت‌های پروژه (سپس زمانبندی) است. این قانون بیان ‌می‌کند که افراد بیشتر به موعد تحویل (Due-date) نگاه ‌می‌کنند و سعی ‌می‌کنند تا کار را به‌نحوی در موعد تحویل خود به ‌اتمام‌ رسانند. به‌عبارتی اگر برای کاری که از نظر استاندارد 4 ساعت طول‌می‌کشد،‌ 10ساعت زمان درنظربگیریم، فرد مسوول، کار را در 10 ساعت انجام‌ خواهد داد؛ همچنین اگر برای این‌کار 3 ساعت زمان در نظرگرفته‌شود، فرد آن ‌را درطی مدت‌ مذکور، حتی با کیفیت کمتر، انجام‌می‌دهد. مسوولان زماندهی به فعالیت‌ها باید دقت ‌کنند که زمان‌دهی فعالیت‌ها به‌گونه‌ای انجام ‌شود که با حفظ رابطه‌ی بین کیفیت، زمان و هزینه، افراد با بهره‌وری لازم کار را انجام‌دهند.