مدیریت پروژه

در این وبلاگ مفاهیم و کاربردهای مدیریت پروژه و حوزه های مرتبط با آن مورد بحث قرار می گیرد

مدیریت پروژه

در این وبلاگ مفاهیم و کاربردهای مدیریت پروژه و حوزه های مرتبط با آن مورد بحث قرار می گیرد

تکنیک های ارزیابی پروژه ها

تکنیک های ارزیابی و کنترل پروژه های استراتژیک به دو دسته ی سنتی و روزآمد تقسیم می شوند .

۱- تکنیک های سنتی :

۱-۱- پیش بینی های مالی و حسابداری مانند IRR,PP,ROI,NPV و ...

۱-۲- آنالیز حساسیت Sensitivity Analysis

۱-۳- تکنیک هایی که عدم اطمینان را لحاظ می کنند مانند تحلیل درخت تصمیم ، تحلیل ریسک ، پیش بینی ، تحلیل سناریو و ...

۱-۴- تکنیک هایی که با برخی درجات پیچیدگیهای ریاضی سر و کار دارند مانند بهینه سازی ، نسبت سرمایه و نیروی انسانی ، مدیریت هزینه ، اندازه گیری برنامه ی زمانی و پیشرفت و ...

۲- تکنیک های روزآمد :

۲-۱- گزینه های واقعی Real Options

۲-۲- تئوری بازی Game Theory

۲-۳- ارزش افزوده ی اقتصادی Economic Value Added

۲-۴- کارت امتیازی متوازن Balanced Score Card

۲-۵- سرمایه ی فکری Intellectual Capital

REFERENCE : Exploring Decision Support and Strategic Project Management

مدیریت پروژه ی استراتژیک

مدیریت پروژه ی استراتژیک شامل دو مرحله ی اصلی زیر می باشد :

۱- ارزیابی evaluation

۲- کنترل control

ارزیابی شامل چارچوب دادن ،‌ برنامه ریزی و ارزش گذاری یک پروژه ی استراتژیک می باشد که پس از واگذاری پروژه خاتمه می یابد .

کنترل شامل مدیریت ، بازنگری و طراحی مجدد یک پروژه ی استراتژیک در طول پروژه تا پایان می باشد .

تکنیک های کاربردی برای مدیریت پروژه ی استراتژیک شامل تکنیک های ارزیابی و تکنیک های کنترل می باشد .

تکنیک یک مفهوم عمومی است که شامل مدلها و روشهاست . تکنیک ها توسط تصمیم گیران برای مدیریت پروژه های انفرادی یا سبد پروژه ها جهت کمک به آنها برای مواجهه با پیچیدگیهای فرآیند پروژه بکار گرفته می شوند .

در چارچوب دانش سازمانی ، تکنیک ها به عنوان دانش صریح فردی تعریف می شوند .

REFERENCE : Exploring Decision Support and Strategic Project Management

قانون پارکینسون (Parkinson)

قانون پارکینسون (Parkinson):

 

 کار طوری گسترش‌می‌یابد که زمان ‌داده ‌شده را پرکند. قانون پارکینسون نظریه‌ی جالبی درباره‌ی زمان‌دهی فعالیت‌های پروژه (سپس زمانبندی) است. این قانون بیان ‌می‌کند که افراد بیشتر به موعد تحویل (Due-date) نگاه ‌می‌کنند و سعی ‌می‌کنند تا کار را به‌نحوی در موعد تحویل خود به ‌اتمام‌ رسانند. به‌عبارتی اگر برای کاری که از نظر استاندارد 4 ساعت طول‌می‌کشد،‌ 10ساعت زمان درنظربگیریم، فرد مسوول، کار را در 10 ساعت انجام‌ خواهد داد؛ همچنین اگر برای این‌کار 3 ساعت زمان در نظرگرفته‌شود، فرد آن ‌را درطی مدت‌ مذکور، حتی با کیفیت کمتر، انجام‌می‌دهد. مسوولان زماندهی به فعالیت‌ها باید دقت ‌کنند که زمان‌دهی فعالیت‌ها به‌گونه‌ای انجام ‌شود که با حفظ رابطه‌ی بین کیفیت، زمان و هزینه، افراد با بهره‌وری لازم کار را انجام‌دهند.

مدل بلوغ سازمانی مدیریت پروژه (OPM3)

در سال 2003 انستیتو مدیریت پروژه امریکا (PMI) مدل استاندارد بلوغ سازمانی مدیریت پروژه یا OPM3 را براساس تجارب حاصله از اجرای استاندارد PMBOK ارائه نمود. این مدل جهت کمک به سازمانهائی طراحی شده که دارای فعالیتهای پروژهای بوده و قصد دارند استراتژیهای خود را با موفقیت بمرحله اجرا گذراند.

این مدل متشکل از 3 عنصر کلیدی متعامل با هم میباشد:

 

دانش، ارزیابی و بهبود.

 

-        عنصر دانش که طی آن استفاده کننده بر محتوای استاندارد PMBOK مسلط شده و با ایده مدیریت سازمانی و همچنین بلوغ سازمانی مدیریت پروژه و متدولوژی مربوطه آشنا میگردد.

-        عنصر ارزیابی که طی آن سازمان موقعیت جاری خود را با استاندارد تعیین نموده و ضعفها و قوتهای خودش را شناسایی میکند. در این عنصر روشها، فرایندها و رویههایی که یک سازمان میتواند با استفاده از آنها میزان بلوغ خودش را ارزیابی کند ارائه میگردد.

-        عنصر بهبود که ارائه دهنده مسیر و فرایند حرکت از وضع موجود به وضعیت بلوغ یافته است. در این عنصر تغییرات و بهبودهای اصلی که منتهی به افزایش بلوغ و از بین بردن نقاط ضعف مشخص شده در عنصر ارزیابی است.

OPM3 برای استفاده در سازمانهایی کاربرد دارد که بطور ماهوی درگیر فعالیتهای مدیریت پروژه میباشند. نقطه قوت این مدل اتصالی است که بین برنامهریزی استراتژیک و اجرا برقرار نموده بصورتی که نتایج و خروجیهای هر پروژه را قابل پیشبینی، قابل اطمینان و پایدار نموده و همبستگی بین نتایج و موفقیت سازمان را بصورت زیر برقرار مینماید:

-      بهترین تجارب را در پشتیبانی اجرایی استراتژی سازمانی از طریق اجرای موفقیتآمیز پروژهها تعیین مینماید.

-      توانمندیهای ویژه هر سازمان و وابستگیهای بین آنها را تعیین مینماید.

-      توانمندیها و بهترین تجارب سازمان را نه تنها در مدیریت پروژه بلکه در فرایندهای کسب و کار و برنامهریزیهای اجرایی مشخص میکند.

-      ارائه دهنده ابزاری برای ارزیابی بلوغ سازمانی مرتبط با توانمندیها و بهترین تجارب میباشد.

-      ارائهدهنده مبانی اولیهای است که سازمانها میتوانند به کمک آنها بلوغ مدیریت پروژه خود را بهبود بخشند.

-      ارائهدهنده راهنمای انعطاف پذیری در بکارگیری برای هر سازمانی با نیازهای خاص خود میباشد.

-      این مدل بر مبنای استاندارد PMBOK استوار بوده که در سطح جهان رواج دارد.

-      از تجارب مدیران پروژه، متخصصین و مشاوران صدها پروژه در صنایع مختلف و مناطق جغرافیایی مختلف بهرهمند میباشد.

پروژه های استراتژیک

محیط کسب و کار معمولا دارای سه ویژگی زیر می باشد :

۱-قابل تغییر

۲- نامطمئن

۳- پیچیده

این ویژگیها ما را ملزم به تعریف پروژه های استراتژیک می کند .

در حقیقت پروژه های استراتژیک ماشین هایی هستند که از طریق آنها چشم انداز مورد نظر کسب و کار محقق می شود .

پروژه های استراتژیک هسته ی مرکزی رشد ، تغییر و تولید ثروت شرکت ها می باشند .

ویژگیهای عمده ی پروژه های استراتژیک عبارتند از :

۱-سرمایه گذاری عمده

۲-عدم اطمینان بالا

۳-در بر دارنده ی منافع غیرقابل لمس در کوتاه مدت

۴- در بر دارنده ی نتایج مالی جذاب در دراز مدت

پروژه های استراتژیک باعث ایجاد انگیزه برای ایجاد ، کسب یا توسعه ی شایستگی هاست و شامل مجموعه ای از گزینه های مختلف می باشد .

REFERENCE: exploring decision support and strategic project management in the oil and gas sector

تعاریف ریسک و مدیریت ریسک

تعاریف ریسک و مدیریت ریسک

 

ریسک پروژه عبارت است از یک رخداد یا وضعیت که همواره با عدم قطعیت همراه است و در صورت پیشامد آن اثرات مثبت یا منفی بر یکی از اهداف اجرایی پروژه خواهد داشت. بنابراین محدوده تعریف به هر یک از نقاط مثبت یا منفی که بتواند هدف از پیش تعیین شده را به نحوی تغییر دهند اختصاص می یابد. اما در هر صورت یک ریسک با دو مشخصه سبب و پیامد قابل بیان می باشد. از ریسک تعاریف دیگری نیز ارائه شده است از جمله :

-        اتفاق افتادن احتمالات واقعه ای نا مطلوب

-        رویدادی که با احتمال شناخته شده ای روی می دهد

-        امکان حادث شدن واقعه ای از پیش برنامه ریزی نشده که ماهیتی منفی در آن نهفته بر حسب احتمال وقوع آن واقعه و شدت و عوارض و پیامدهای آن واقعه

 

مدیریت ریسک فرآیندی سیستماتیک جهت تعریف، تحلیل و پاسخگویی به سیستمها می باشد. مدیریت ریسک پروژه شامل فرآیندهایی است که برنامه ریزی مدیریت، شناخت، تحلیل ، واکنش ها و کنترل و پایش ریسک های یک پروژه را رهبری می کند. هدف مدیریت ریسک پروژه افزایش احتمالات و دوره تکرار رخدادهای مطلوب و کاهش احتمال وقوع رخدادهای نا مطلوب و یا کاهش شدت اثرات منفی وقایع نامطلوب را دارا می باشد. این فرآیند را می توان یک فرآیند تصمیم گیری ، جهت انتخاب و اجرای با صرفه ترین تکنیک ها و اقدامات در رویارویی با ریسک های مختلف سیستم جهت به حداقل رساندن آن ریسک در سیستم دانست.

مدیریت زنجیره تامین (تعاریف)

تعاریف مختصر و جامعى که مى توان از زنجیره تامین و مدیریت زنجیره تامین ارایه داد، عبارت‌اند از:

 

زنجیره تامین: زنجیره تامین بر تمام فعالیت‌هاى مرتبط با جریان و تبدیل کالاها از مرحله ماده خام (استخراج) تا تحویل به مصرف کننده نهایى و نیز جریان‌هاى اطلاعاتى مرتبط با آنها مشتمل مى‌شود. به طور کلى، زنجیره تامین زنجیره‌اى است که همه فعالیت‌هاى مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد، از مرحله تهیه ماده اولیه تا مرحله تحویل کالاى نهایى به مصرف کننده را شامل مى شود. درباره‌ى جریان کالا دو جریان دیگر که یکى جریان اطلاعات و دیگرى جریان منابع مالى و اعتبارات است نیز حضور دارد(LAUDON & LAUDON 2002).

مدیریت زنجیره تامین : مدیریت زنجیره تامین بر یکپارچه سازى فعالیت‌هاى زنجیره تامین و نیز جریان‌هاى اطلاعاتى مرتبط با آنها از طریق بهبود در روابط زنجیره ، براى دستیابى به مزیت رقابتى قابل اتکا و مستدام مشتمل مى‌شود. بنابراین، مدیریت زنجیره تامین عبارت است از فرایند یکپارچه سازى فعالیت‌هاى زنجیره تامین و نیز جریان‌هاى اطلاعاتى مرتبط با آن، از طریق بهبود و هماهنگ سازى فعالیت‌ها در زنجیره تامین تــــولید و عرضه محصول (LAUDON&LAUDON 2002).

بنابراین براى بررسى یک سازمان منحصر به فرد در چارچوب این تعاریف، باید هر دو شبکه تامین کنندگان و کانال‌هاى توزیع در نظر گرفته شوند. تعریف ارایه شده براى زنجیره تامین، موضوعات مدیریت سیستم‌هاى اطلاعات، منبع‌یابى و تدارکات، زمان‌بندى تولید، پردازش سفارشات، مدیریت موجودى، انباردارى و خدمت به مشترى را در بر مى‌گیرد.

براى مدیریت موثر زنجیره تامین ضرورى است که تامین کنندگان و مشتریان با یکدیگر و در یک روش هماهنگ و با شراکت و ارتباطات اطلاعاتى و گفت و گو با یکدیگر کار کنند. این امر یعنى جریان سریع اطلاعات در میان مشتریان و عرضه کنندگان، مراکز توزیع و سیستم‌هاى حمل و نقل که بعضى از شرکت‌‌ها را قادر مى سازد که زنجیره‌هاى عرضه بسیارکارایى را ایجاد کنند. عرضه‌کنندگان و مشتریان باید اهداف یکسان داشته باشند. عرضه‌کنندگان و مشتریان باید اعتماد متقابل داشته باشند. مشتریان در زمینه کیفیت محصولات و خدمات به تامین‌کنندگان خود اعتماد مى‌کنند.

علاوه بر آن عرضه‌کنندگان و مشتریان باید در طراحى زنجیره تامین براى دستیابى به اهداف مشترک‌ و تسهیل ارتباطات و جریان اطلاعات با یکدیگر شریک شوند. بعضى شرکت‌ها کوشش مى‌کنند تا کنترل زنجیره تامین خود را با کنترل عمومى عمودى – با استفاده از مالکیت و یکپارچگى تمام اجزاى مختلف در امتداد زنجیره تامین از تهیه مواد و خدمات تا تحویل محصول نهایى و خدمت به مشترى به دست آورند. اما حتى با این نوع ساختار سازمانى، فعالیت‌هاى مختلف و واحدهاى عملیاتى ممکن است ناهماهنگ باشد. ساختار سازمانى شرکت باید بر هماهنگى فعالیت‌هاى مختلف براى دستیابى به اهداف کلى شرکت تمرکز کند.

پروژه در مقابل عملیات

سازمان ها کارهای خود را از دو طریق انجام می دهند :

۱- انجام عملیات

۲- انجام پروژه

خصوصیات مشترک پروژه ها و عملیات ها عبارتند از :

۱- هر دو توسط افراد اجرا می شوند

۲- هر دو با محدودیت منابع مواجهند

۳- هر دو شامل مراحل برنامه ریزی ، اجرا و کنترل هستند

تفاوت پروژه ها و عملیات ها عبارت است از :

۱- عملیات ها مداوم و تکراری هستند در حالیکه پروژه ها موقتی و یکتا می باشند

  • تعریف پروژه در استاندارد PMBOK : یک پروژه تلاشی موقتی است که برای خلق یک محصول یا خدمت یا نتیجه ی یکتا بکار می رود .

A project is a temporary endeavor undertaken to create a unique product, service, or result

  • موقتی Temporary : یعنی شروع و پایانش مشخص است
  • یکتا Unique : یعنی در بعضی مشخصات متمایز از انواع دیگر است
  • محصول Product : یک محصول قابل اندازه گیری است و می تواند به تنهایی مورد استفاده قرار گیرد یا جزئی از یک محصول نهایی باشد که در نهایت در آن مورد استفاده می باشد
  • خدمت Service : توانایی انجام یک خدمت ، مانند دستور العمل های یک کسب و کار که پشتیبانی تولید یا توزیع را بعهده دارد ، می باشد .
  • نتیجه Result : یک نتیجه مانند خروجی ها یا مستندات می باشد،بعنوان مثال یک پروژه ی تحقیقاتی می تواند دانشی را توسعه دهد که توسط آن تعیین نمود که  آیا برای منتفع شدن جامعه روند موجود کافی است یا یک فرآیند جدید باید شکل بگیرد . 

مثال هایی از انواع پروژه ها:

  • توسعه ی یک محصول یا خدمت یا نتیجه ی جدید
  • تغییر در ساختار ، نیروی انسانی یا نوع یک سازمان
  • طراحی یک وسیله ی حمل و نقل جدید
  • ساخت یک ساختمان یا کارخانه
  • اجرای یک فرآیند کسب و کار جدید

تعاریف و مفاهیم

مفهوم پروژه:

مجموعه ای از کوششها ، اقدامها و فعالیتهای غیر تکراری مرتبط و منحصر به فرد ، برای دستیابی به نتایج و هدفهای معین و مورد انتظار ، در چارچوب برنامه زمانی و بودجه پیش بینی شده ، پروژه نامیده می شود.

 

مدیریت پروژه:

فرآیندی است که جریان و بستر اجرای پروژه را ،‌ از طریق ممکن ترین راه و با ممکن ترین نتیجه مطلوب ، برای تحقق و دستیابی به هدفهای مورد نظر ، برنامه ریزی ، سازماندهی ، هدایت و کنترل می کند.

 

مدیریت پروژه عبارتست از:

 

1- پیش بینی

2-  برنامه ریزی

3- سازماندهی

4- راهبردی

5- جهت دهی

6- سامـان دهی

7- کنترل

 

پیش بینی:

بررسی آینده و طراحی برنامه عملیاتی است.

 

برنامه ریزی:

فرایند تصمیم گیری است که هدف آن ترکیب مطلوب فعالیتها برای هدف یا اهدافی خاص است که به سبب محدودیتهای منابع برنامه ریزی نیز با محدودیتهائی همراه است.

 

سازماندهی:

ایجاد ساختار مناسبی از نیروی انسانی، مواد و سایر منابع می باشد.

 

راهبردی:‌

اجرای فعالیتها از طریق پرسنل می باشد.

 

جهت دهی:

ترسیم آینده سازمان و سمت و سوی حرکت.

 

سامانـدهی:

ایجـاد ارتبـاط بین اجـرا و همـاهنگ نـمـودن تمامی فعالیتها و تلاشها می باشد.

کنترل:

پیگیری اینکه هر چیزی مطابق خواسته پیش رفته است یا نه.

خوشامد گویی

با سلام

من و چند تن از دوستانم که دانشجو یا فارغ التحصیل رشته ی مدیریت پروژه در مقطع کارشناسی ارشد هستیم تصمیم به راه اندازی یک وبلاگ تخصصی در این زمینه گرفتیم .

این وبلاگ مخصوص بحث و تبادل نظر علاقه مندان به مفاهیم و مباحث مرتبط با مدیریت پروژه بوده و سعی می کنیم با این شیوه علاوه بر تبادل آموخته های خود به گسترش فرهنگ مدیریت پروژه کمک نماییم .

شما دوست عزیز نیز در صورت تمایل می توانید به جمع ما بپیوندید .

با تشکر