استراتژی اثربخش

از دیدگاه مینتزبرگ، استراتژی یک الگوست که نشان دهنده ثبات رفتار در طی زمان بوده و با نگاه به رفتار گذشته، آن الگو شکل می گیرد. استراتژی را می توان یک برنامه دانست که از نگاه به جلو حاصل می شود و بر این اساس استراتژی می تواند الگویی از رفتار گذشته بوده و استراتژی محقق شده[1] باشد. از طرفی استراتژی می تواند به صورت برنامه ای از پیش تدوین گردد و استراتژی نیت شده[2] تلقی گردد. هر دو تعریف فوق برای استراتژی معتبر است. سازمان ها برنامه هایی را برای آینده خود توسعه می دهند و الگوهایی را از گذشته استخراج می کنند. در عین حال برای هر سازمان نه تمام استراتژی های نیت شده اش به واقعیت می پیوندد و نه تمام استراتژی های محقق شده آن از پیش برنامه ریزی شده است. لذا در یک نگاه کلی می توان استراتژی های سازمانی را به 3 دسته بزرگ تقسیم نمود:

  • نیاتی را که کاملاً به واقعیت پیوسته باشند برنامه ریزی شده[3] می نامند.
  • نیاتی را که امکان ظهور پیدا نکرده اند، استراتژی های  محقق نشده[4] می نامند.
  • به حقیقت پیوستن یک الگو در حالی که از پیش نیت نشده باشد، استراتژی نوپدید[5] معرفی می کنند. یعنی یک سری اقدامات یکی پس از دیگری در سازمان انجام شده و در طول زمان با همگرایی با یکدیگر به ایجاد یک نوع از ثبات یا الگو منتهی می شود که به آن استراتژی نوپدید می گویند. این رویکرد در ظهور استراتژی مبنای مکاتب کار آفرینی ، شناختی، یادگیری در تدوین استراتژی سازمانی را تشکیل می دهد.

استراتژی اثربخش مخلوطی از استراتژی های برنامه ریزی شده و نوپدبد به طور همزمان می باشد. این امر می تواند به استفاده از آموزه های سازمانی از فرآیندهای عملیاتی خود در ایجاد تجاربی اشاره کند که مبنای تدوین استراتژی های سازمان در حوزه های مختلف قرار گیرد.



[1] Realized Strategy

[2] Intended Strategy

[3] Deliberate

[4] Unrealized

[5] Emergent